
داستان اولن اشپیگل
همراه با نقد رومن رولان
شارل دکوستر
ترجمۀ م. ا. به آذین
داستان اولن اشپیگل میهن تازهای در وجود آورد.
یک چنین ادعایی میتواند مایۀ شگفتی گردد. ملتهای دیرین سال ما که پانزده سده پشت سر دارند، برای شناخت منشأ درست خویش با دشواری روبهرویند؛ و چنین میاندیشند که سرچمشههای پیدایش یک ملت مانند سرچشمههای رود نیل دور و اسرارآمیز است.
درحقیقت، ادعای پیشگفته همتایی ندارد. اما جایی هم برای تردید باقی نمیگذارد. ادبیات بلژیکی از اولن اشپیگل شارل دکوستر نشأت گرفته است. آگاهی به شخصیت متمایز نژاد خویش، در ۳۱ دسامبر ۱۸۶۸ حاصل شد.
دراینباره، میان نویسندگان سرزمین زادبومی، توافقی یکپارچه صورت گرفته است.
ورهارن مینویسد: این نخستین کتابی است که کشور ما خود را در آن بازمییابد.
کامی لمونیه میگوید: این کتاب مقدس فلاماندی است … کتابی میهنی … رود پهناور اسکو است که همۀ تکهپارههای نژاد را با خود میبرد، . از بلندای اعصار فرود میآید … این همگی میهن است … دیروز است، فردا است، تمامی تاریخ ماست …
و موریس دزومبیو مینویسد: این نخستین کتابی است که به بلژیکیها مزه و عطر سرزمین خود و تبار خود را داده است. نخستین کتابی که از موضع بیطرفی جان بهدر آمده … از زمان دکوستر است که چیزی بهعنوان ادبیات بلژیکی وجود دارد …
به همین عنوان، داستان اولن اشپیگل شایستۀ آن است که در تاریخ ادبی اروپا جای نمایانی داشته باشد. ولی این، در مقایسه با ارزش هنری جهانی آن، هنوز هیچ نیست.
ادبیات بلژیکی، در آغاز کار خود، شاهکاری آفرید. یک روزنامهنگار فقیر و گمنام، تقریباً در برابر چشمان ما، بنایی برافراشت که با دن کیشوت و پانتاگروئل پهلو میزند.
رومن رولان
قهرمان اصلی داستان اولن اشپیگل ، گدایی است نیک دل از سرزمین «فلاندر» که با خنده و استهزا از فرادستان اجتماع انتقام میگیرد. او دارای سرشتی است با نشاط، شادیهایش به افراط است، سر به هوا و سرسخت است. گویی بر پیشانی او هر اهانتی نقش بسته است.
اولن هم درستکار است و هم بی رحم. طبیعت، نیروبخش اولن اشپیگل است، توانا بر همهچیز روی زمین، در آستانه فصل اول داستان که بچه تازه از شکم مادر درآمده است، پدرش او را از زائو میگیرد و پنجره را باز کرده به او میگوید:
ـ پسر، ببین، این سرور ما خورشید است. هر وقت که بعدها دچار تردید شدی چنان که ندانی چه کار بکنی که شایسته کردن باشد، از او مشورت بخواه. او روشن است و گرم، تو همان گونه راست باش که او روشن است، و همانگونه مهربان که او گرم.
دیدگاهی بنویسید